امیران ترک عباسیامیران ترک عباسی، عمدتا در دوره خلفای عباسی چون حاکمان نه به اعراب و نه به ایرانیان اعتماد نداشتند برای اداره حکومت از افراد جسور و گستاخ ترک استفاده میکردند. ۱ - معرفی اجمالی"معتصم" خلیفه عباسی (۲۱۸ هـ. ق) همچون مامون نه به اعراب، اعتماد داشت و نه به ایرانیان، به همین جهت سیاست استفاده از ترکان در سپاه را پیش گرفت. ۲ - جسارت ترکان در حکومتترکان عموماً از سرزمینهای ماوراء النهر و سیحون و مردمی جنگجو و گستاخ بودند، که به زودی از سطح سپاهیانی ساده و بدون مقام، خود را تا سرداری سپاه بالا کشیدند. اما زیادهخواهی و بیرحمی آنان و نارضایتی مردم از آنان، معتصم را وادار کرد تا پایتخت را به شهر جدیدی که سامرا نام گرفت منتقل کند و ترکان را نیز با خود به آنجا ببرد. [۱]
خضری، احمدرضا، تاریخ خلافت عباسی، تهران، سمت ۷۸، ص۱۴۶.
از این میان میتوان به افشین، اشناس، ایتاخ، بغا و وصیف اشاره کرد.۳ - فعالیتهای سرداران ترکحضور چشمگیر این سرداران در خوابانیدن شورشهای مختلف همچون بابک مازیار و نیز فتح بزرگ عموریّه (۲۲۰-۲۲۳ هـ، ق) زادگاه امپراطور روم روز به روز بر مکنت و قدرت آنها افزود. معتصم، بر سر افشین تاجی گذاشت و بیست هزار درهم به او داد و او را ولایتدار سِند کرد. اقبال و سعادت در خلافت عباسی به ترکان روی آورده بود، در این میان تنها افشین امیرزاده اشروسنه (ماوراء النهر) در زمان معتصم با بدشانسی و اتهام به همدستی با مازیار و بابک در براندازی خلافت دچار سرنوشت هولناکی شده و به دار آویخته شد. اما ایتاخ و اشناس در خلافت واثق (۲۲۷ هـ، ق) با بدست آوردن حکومت تمام سرزمینهای غربی، خلافت و مقام سلطانی را نیز برای اولین بار از سوی واثق دریافت کردند. واثق همچنین وصیف را حاجب خود و بغا را به فرماندهی سپاه برگزید. [۳]
طقّوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۸۰، ص۱۶۵.
۴ - دخالت ترکان در تعیین جانشینیبعد از مرگ واثق، رقابت ترکان برای تعیین خلیفه و دخالت مستقیم و بیچون و چرای آنها آثار سوء سلطه ترکان را بیش از پیش نمایان کرد و خلیفه در این زمان به دست نشاندهای ضعیف و بیاراده تبدیل شد، مستعین، معتز و معتمد (۲۴۸-۲۷۹ هـ، ق) همگی با دخالت مستقیم سرداران ترک بر سریر خلافت نشستند. ۵ - نقشه به حاشیه راندن ترکانمتوکل اولین کسی بود که در صدد کنار زدن ترکان برآمد و معتمد نیز در راستای همین سیاست با مشغول نگه داشتن آنها به سرکوب مخالفان از تعرض و تهدید آنان کاست، اما شَغَب مادر خلیفه مقتدر برای پیشبرد اهداف خود در خلافت فرزندش دوباره سرداران ترک را برکشید. [۴]
خضری، احمدرضا، تاریخ خلافت عباسی، تهران، سمت، ۷۸، ص۱۴۵-۱۴۰.
۶ - امیرالامرایی ضعیف ترکاننالایقی و بیکفایتی وزیرانی که از طرف الراضی (۳۲۲-۳۲۹هـ، ق) منصوب شده بودند اوضاع مملکت را آشفته و نابسامان کردند، خلیفه به جای وزارت، منصب امیرالامرایی را پایهگذاری و اولین بار به سردار ترک خود، رائق داد تا بلکه با افزودن قدرت و اختیارات آنها از عزل و نصبها گرفته تا اداره امور دولت و مالیاتها اوضاع را سامان دهد، غافل از اینکه آنچه باعث زوال مملکت شده است عناوین و القاب نیست بلکه جاهطلبی گماشتگان او مملکت را در سراشیب سقوط انداخته است و این چنین خلیفه فرمانبرداری ضعیف در دست ایران ترک باقی ماند که تنها به نام و لقبی قناعت کرد و سرانجام نیز در زمان مستکفی و امیرالامرایی توزون، خلافت که دچار اغتشاش وصفناپذیری شده بود با توافق به دست آل بویه افتاد و قدرت واقعی از دست خلفا خارج شد و به قول مجمل التواریخ «خلیفه، به فرمانی قناعت کرد و خلفا را جز لوا، منشور فرستادن، خلعت دادن و پاسخ پادشاهان اطراف، کاری نماند.» [۶]
ابن شادی، مجمل التواریخ، ایرج افشار، تهران، نشر طلایه، ۷۹، ص۳۷۹.
۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «امیران ترک عباسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۲۸. ردههای این صفحه : مقالات پژوهه
|